لیست بلند بالای سریالهایی که «دانشجو» را سوژه کردند/ چرا کارهای نمایشی کمتری ساخته شده!
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۰۶۳۹
روز دانشجو،روز جوانانی است که به جهت جذابیت اتفاقات زندگیشان،بسیاری از هنرمندان حوزه فیلمسازی علاقهمندند به این سبک زندگی بپردازند و سریال و فیلمهایی با محوریت این قشر ساخته شود. درطول این سالها فیلمسازان با تمرکز برروی بخشهای مختلف زندگی دانشجویی، به ساخت آثار نمایشی پرداختند،آثاری که برخی از آنها به سریالهای ماندگار و محبوب تلویزیون هم تبدیل شدند و در زمان پخش توانستند هم نوع نگاه مردم به دانشجویان را تغییر دهند و هم مشکلات و مصائب مربوط به این قشر تأثیرگذار را به تصویر بکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما با توجه به زیستِ مهم دانشجویی و اهمیت جایگاه دانشجویان،کارهای نمایشی کمتری ساخته شده است.شاید درمیان این آثار، تلویزیون حتی به مراتب از سینما جلوتر باشد. به کارهای ماندگاری همچون در پناه تو، روزگار جوانی، سراب، ارمغان تاریکی و دختران، میتوان اشاره کرد که هرکدام در زمان پخش خود با اقبال مخاطب به ویژه قشر دانشجو روبرو شدند.
نسخه دهه 70 «روزگار جوانی»
"روزگار جوانی" در سالهای 1377 و 1378 از شبکه 5 سیما پخش شد که فصل اول آن را اصغر فرهادی نوشته بود. روزگار جوانی با بازی کیهان ملکی، امین حیایی، نصرالله رادش، بهزاد خداویسی و مهدی صبایی داستان زندگی پنج دانشجو را روایت میکرد که با هم خانهای اجاره کرده بودند و در طول این داستان دغدغهها، مسائل شخصی و اجتماعی این دانشجویان به تصویر کشیده میشد. قصههایی که هرکدام بخشی از تجربههای دوران دانشجویی و مصائب و شیرینیهای آن را به تصویر میکشید. در واقع سریال، ساختاری اپیزودیک داشت، اما خط داستانی آن بر ریل دانشجویی حرکت میکرد و به انعکاس رویدادهای تلخ و شیرین زندگی دانشجویی میپرداخت.
نسخه جدید «روزگار جوانی»
اصغر توسلی نسخه جدیدی را برای عصر 1400 آماده کرد اما به هنگام پخش نتوانست اقبال خوبی داشته باشد. تمام دانشجویان، جوانِ امروزی بودند و داستانهای مختلف این نسخه جدید، نه تنها توانست آن خاطرات زیبای "روزگار جوانی" را برای مخاطب تکرار کند بلکه به یک سریالی تبدیل شد که گویی هیچ ارتباطی به نوستالژی دهه 70 ندارد.
البته توسلی در همان دهه بعد از کارگردانی فصل دوم«روزگار جوانی» به سراغ ساخت سریالی با عنوان «دختران» رفت تا همان فضا و موقعیت و در واقع زندگی دانشجویی را با قصه دختران دانشجو روایت کند.بازیگرانی چون آتنه فقیه نصیری،سحر ولدبیگی،افسون افشار و زیبا بروفه دراین مجموعه بازی میکردند و قصهها درفضای خوابگاه دانشجویی روایت میشد.جنسیت در اینجا در شکلگیری نوع درام و جنس قصهها تأثیر داشت. به این معنا که زیست دانشجویی فارغ از مولفهها و ویژگیهای مشترک متناسب با اینکه قهرمان یا شخصیتهای قصه، دختر یا پسر باشند متفاوت است و در حقیقت هرکدام قصه خاص خود را داشتند.
سریال «ارمغان تاریکی»
در ادامه ساختِ کارهایی که«دانشجویان» محور آن بودند، «ارمغان تاریکی» ساخته شد. بعضی از سریالهای دانشجویی با مسائل تاریخی و سیاسی پیوند خورده و در بستر یک برهه تاریخ یا گفتمان سیاسی به بازنمایی زیست دانشجویی پرداختهاند. از جمله «ارمغان تاریکی» که جلیل سامان در اواخر دهه 80 برای تلویزیون ساخت. او سعی کرد از منظری متفاوت و در بستری سیاسی، انقلابی و عاشقانه به زندگی دانشجویان بپردازد.
این مجموعه که از شبکه سه سیما پخش شد، داستان چند دانشجو را به تصویر کشیده بود که با عواملی مانند جنگ تحمیلی و حضور گروهک های تروریستی روبرو می شوند. در واقع دغدغه ها یا فعالیت های سیاسی واجتماعی به عنوان بخشی از زندگی دانشجویی دراین سریال برجسته شد.در همین فضا و البته با رویکرد توجه به چالش ها و موانع علمی که بر سر دانشجویان وجود دارد سریال سراب ساخته شد. داستان این سریال درباره چند دانشجوی رشته برق بود که در حال تحقیق روی یک طرح علمی مهم هستند اما با وجود اهمیت آن، تعدادی از مسئولان آنان را حمایت نمی نمایند. در نهایت این حمایت نکردن، منجر به ایجاد اختلافاتی میان شخصیت اصلی و دوستانش می شود.
سریال لیسانسهها
سروش صحت نیز در دو مجموعه طنز لیسانسهها و فوق لیسانسهها به نوعی بعضی از مسائل دانشجویان را در قالب و زبان کمدی به تصویر میکشد و بعضی از دغدغههای آنها را بازنمایی میکند. این سریال نشان داد که زندگی دانشجویی و مسائل آن از این ظرفیت نمایشی برخوردار است که از این سر تراژدی تا آن سوی کمدی بتوان به آن نگاه کرد و قصه ساخت.
سریال «در پناه تو»
شاید مهمترین سریالی که با موضوع دانشجو و مسائل دانشجویی در تلویزیون ساخته شد و به سریالی پرمخاطب تبدیل شد سریال «در پناه تو» به کارگردانی فقید سینما و تلویزیون، حمید لبخنده باشد. سریالی که بیش از هرچیز ازدواج دانشجویی یا مسئله ازدواج دانشجویان را در کانون قصه خود قرار داده بود و برای نخستین بار بود که در یک سریال تلویزیونی به این موضوع که پیش از این نوعی تابو به حساب میآمد پرداخته میشد. سریالی که بسیاری را به عالم سینما و نمایش معرفی کرد، از لعیا زنگنه گرفته تا پارسا پیروزفر.
حسن جوهرچی نیز با این سریال به شهرت بیشتری دست پیدا کرد. فارغ از فراز و فرودهای درون متنی این سریال، درپناه تو قشر دانشجو و صندلی آنها در جامعه همچنین مسائل و دغدغههای آنها را به عنوان قشر فرهیخته جامعه برجسته کرد و به سطح افکار عمومی کشاند. سریالی که مشکل ازدواج نسل جدید را به شکل ملموستری به تصویر کشید و نشان داد که تلویزیون و سریالسازی چقدر میتواند در بازنمایی مسائل مرتبط به دانشگاه و دانشجو اثرگذار باشد.
یکی از ویژگیهای قابل توجه سریال «در پناه تو» این بود که روابط به تصویر کشیده شده در این سریال، کاملاً منطبق با حال و هوای روزهای ابتدایی دهه هفتاد بود و روابط اجتماعی که در آن نمایش داده میشد، به واقعیت جامعه آن سالها بسیار شباهت داشت. سطح دغدغه دانشجوها، نحوه ارتباط آنها با خانواده و جامعه، مدل ورودشان به بازار کار، مشکلاتی که برای راهاندازی زندگی مشترک داشتند و مواردی از این دست، همگی باعث شده بود که قشر دانشجو و سبک زندگی آنها، برای مخاطبان تلویزیون (که در آن سالها بخش عمدهای از کل کشور بودند) بسیار جذاب شود. پس از پخش این سریال «دانشجو شدن»، یکی از مزیّتهایی بود که خیلی از نوجوانهای آن دوران میخواستند به آن برسند.
سریال «کامیون»
در سالهای اخیر هم شاهد بعضی سریالها با موضوع دانشجو یا حضور چند دانشجو بودهایم ازجمله سریال نوروزی«کامیون» که دربستر کمدی به مصائب اقتصادی و مکانی سه دانشجو،اشاره کرد یا سریال «پردیس» که روایتی از خوابگاههای دانشجویی بود و در هر قسمت داستانهای مختلفی را در قالب یک کمدی فانتزی بیان میکرد.
دو سریالِ «روزهای زندگی» و «پشت کنکوریها» در زمانِ پخش خود جزو کارهای ماندگار تلویزیون در زمینه دانشجویان به حساب میآیند. «روزهای زندگی» را سیروس مقدم کارگردانی کرد و سال 1379 از شبکه سه سیما پخش شد. «روزهای زندگی» از آن دست سریالهای خاص دانشجویی بود. شخصیتهای اصلی این سریال دانشجو نبودند، اما کسانی بودند که با دانشجو جماعت سروکار داشتند و زمانهای زیادی از کلیت سریال در فضای دانشگاهی سپری میشد.
مجید مظفری، رضا بابک، فخرالدین صدیق شریف، اساتید دانشگاه بودند که هر روز با دانشجوهای مختلف سروکله میزدند، دانشجوهایی که اتابک نادری، شیوا بلوریان، افشین سنگچاپ و... تعدادی از بازیگران نقشهای آن بودند. اگرچه در این سریال ما زندگی دانشجویی و سبک تحصیل آنها را از زاویه دید استادها میدیدیم، اما خرده روایتهای مربوط به دانشجوهای داستان، به موازات داستان اصلی پیش میرفت و تماشاگر به واسطه همین خرده روایتها با سبک و سیاق زندگی دانشجویی، مدل ارتباطی بین استاد و دانشجو و مشکلات مربوط به اختلافات بین اساتید بیشتر آشنا میشد.
یکی از ویژگیهای سریال «روزهای زندگی» که البته در «دختران» نیز وجود داشت، زمان پخش آن بود. این سریال در سال 1378 تولید شد، سالی که حوادث اجتماعی مربوط به دانشگاه در آن سر زبانها افتاده بود و دانشگاه و دانشجو در سطح جامعه، با مفاهیم جدیدی مواجه شده بودند.
سریال «پشت کنکوریها»
سریالِ پشت کنکوریها یکی از نوستالژیهای ماه رمضانی به شمار میرود که ازدریچه کنکور و امتحانِ مهم برای ورود به دانشگاه، پرداخت.پریسا بختآور این سریال را کارگردانی و سال1381 از شبکه پنج سیما پخش شد. این سریال مناسبتی که در ماه رمضان سال 1381 روی آنتن رفت از سریالهای جذاب این ژانر به شمار میرود. اگرچه شخصیتهای این داستان دانشجو نبودند، اما همه آنها جوانانی بودند که رویای دانشجو شدن در سر میپروراندند و تمام فکر و ذکرشان این بود که از غول بیشاخودم کنکور عبور کنند و به دانشگاه برسند.
اصغر فرهادی که پیش از این یک سریال دانشجویی دیگر را نوشته بود، یکی از ایدهپردازان و نویسندگان اولیه این سریال 25 قسمتی هم بود و در شکلگیری آن نقش مهمی را ایفا کرد. داستان «پشت کنکوریها» داستان چهار جوان بود که در خانهای قدیمی گرد هم جمع میشوند تا به هم برای موفقیت در کنکور کمک کنند. در میانه داستان نیز همسایه این خانه (با بازی رامین ناصر نصیر) هم که بعد از متأهل شدن برای رفتن به دانشگاه تلاش میکند به این گروه اضافه میشود تا با کمک آنها کنکور را رد کند.
در فضای شبکه نمایشخانگی هم اخیراً سریالی در پلتفرمِ «نماوا» پخش شده که «آنتن» نام دارد. سریالی که به دلیل مشکلات فنی در قسمتهای اخیر غیبتِ یک بارهای در زمان انتشار پیدا کرد و بسیاری دلیل توقفش را دلیل صحنههای اعتراضات دانشجویی در این سریال را عنوان کردند. در حالیکه این موضوع با ورودِ ساترا و گفتوگوی تهیهکنندهاش رد شد. سریال نهایتاً به پخش برگشت و ورودِ طنزآمیز به دانشگاه دارد.
در واقع بعد از کار «لیسانسهها» این سریالِ «آنتن» است که توانست با فضای کمدی و طنز، دوربین خود را وارد فضای دانشگاهها کند. پژمان جمشیدی، هادی کاظمی، رویا افشار، مرجانه گلچین و الیکا عبدالرزاقی بازیگرانی هستند که در این سریال نقشآفرینی میکنند.
البته درکنار همه این سریالها،مجموعههای دیگری هم ساخته شدند که برخی از شخصیتهای داستانیشان یک یا چند جوان دانشجو بودند.یا بخشهایی از داستانها درمحیط دانشگاه میگذشت. سریالهایی مثل «معراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی، «پدر» و «افرا» از بهرنگ توفیقی، «با خانمان» ساخته برزو نیکنژاد و «یاور» ساخته سعید سلطانی برخی از این سریالها بودند.
2323
کد خبر 1703752منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دانشجو دانشگاه سریال ایرانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران زندگی دانشجویی ارمغان تاریکی پشت کنکوری ها روزهای زندگی روزگار جوانی سیما پخش شد لیسانسه ها پناه تو دغدغه ها ساخته شد سریال ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۰۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سریال کرهای «انگل: خاکستری»؛ روایتی تماشایی از یک آخرالزمان اَنگلزده
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مانگای مشهور «انگل» اثر هیتوشی ایواکی بیشتر به خاطر دو چیز شناخته میشود: هیولاهایی با سرهای تغییر شکلدهنده و قهرمانانش: یک دانشآموز دبیرستانی معمولی به نام شینیچی ایزومی و انگلی به نام میگی که بدن او را تسخیر کرده است.
به گزارش فرادید؛ حالا سریال جدید کرهای با نام «انگل؛ خاکستری» به سراغ این داستان اصیل و جذاب رفته و با اقتباسی آزادنه و نه کاملا وفادار، آن را به یک درام مهیج، ترسناک و میخکوبکننده تبدیل کرده است.
این سریال را یون سانگ هو کارگردانی کرده است؛ همان کسی که فیلم تاریخساز و به یاد ماندنی «قطار بوسان» را ساخته بود؛ فیلمی که یک خون تازه در رگهای ژانر زامبی به حساب میآمد.
قهرمان این سریال جئونگ سو ئین (با بازی جئون سو نی) است؛ یک دختر حدودا ۲۰ ساله با گذشتهای سخت و پر دردسر که در مغازۀ خواربارفروشی کار میکند. هنگامی که او در راه برگشت به خانه از محل کار مورد حمله قرار میگیرد و نزدیک است که کشته شود، یک انگل وارد بدن او میشود و زخمهایش را التیام میبخشد. از این نقطه به بعد، انگل به عنوان یک نوع شخصیت جایگزین ظاهر میشود و رابطهای شبیه به رابطۀ دکتر جکیل و آقای هاید بین این دو شکل میگیرد؛ خود سو ئین انگلی را که در بدنش جای گرفته «هایدی» مینامد (اسمی دقیقا شبیه آقای «هاید»).
زمانی که هایدی کنترل را در دست داشته باشد، ممکن است یک شاخک کامل از نیمی از صورت سو ئین جوانه بزند. اما بیشتر اوقات، او حضور خود را از طریق یک کره چشم سیاه شده و صدایی ضعیف اعلام می کند.
هایدی در واقع یکی از انگلهای پرشماری است که در قالب یک تهاجم فضایی به زمین حمله کردهاند. این انگلها وارد بدن انسانها میشوند؛ از مغز آنها تغذیه میکنند و به تدریج جایگزین آنها میشوند. حضور آنها در بدن انسانها این امکان را به آنها میدهد که وارد جامعۀ انسانی شوند، به همۀ آنها سرایت کنند و نهایتا هیچ یک از انسانهای روی زمین را باقی نگذارند.
اما هایدی که با التیام دادن زخمهای سو ئین کارش را آغاز کرده، قصد ندارد میزبانش را از بین ببرد و کنترل او را به طور کامل به دست بگیرد. در واقع بین آنها یک رابطۀ همزیستی و دوستی وجود دارد. همین باعث میشود که سو ئین یک انسان کاملا متفاوت باشد.
شخصیتها و دار و دستههای دیگری هم در این داستان هستند که ارتباط و مبارزه و تعامل بین آنها داستان را پیش میبرد؛ از یک فرقۀ تاسیس شده توسط رهبر انگلها گرفته تا گروهی با عنوان «خاکستری» که یک نیروی ضد انگل است که تعدادی از انسانها آن را شکل دادهاند و توسط شخصیتی به نام چوی جون کیونگ رهبری میشود.
سریال «انگل؛ خاکستری» وقت را برای طرح ایدههای اصلی و جذاب خود تلف نمیکند؛ در همان قسمت اول، داستان با سرعتی برقآسا ما را در زمان به جلو و عقب میبرد تا درست و حسابی به ما نشان بدهد که حمله انگلها چگونه باعث تغییر شکل جامعه شده است. بنابراین در همان ابتدا ما با یک دنیای آخرالزمانی مواجه میشویم که پر از معماهای حل نشده، احساس تعلیق و البته کشش و جذابیت برای مخاطب است.
جلوههای بصری سریال بسیار نیرومند و فوقالعاده است و حال و هوایی سوررئالیستی و انیمهوار را در یک دنیای به ظاهر کاملا واقعی پیش چشم مخاطب مجسم میکند.
طنز و جدیتِ همزمان یکی از آن نکاتی است که همیشه در سریالهای کرهای مثل یک برگ برنده عمل کرده و در این سریال هم به شکلی بسیار دلپذیر و گیرا وجود دارد؛ شوخیهایی ظریف و دوستداشتنی که در دل تاریکترین و هولناکترین داستانها درخشش مخصوص خود را دارند.
شخصیتهای مکمل سریال همگی در جای خودشان تاثیرگذار هستند؛ از یک شیاد ترسو به نام سئول کانگ وو (کو کیو هوان) که متحد سو ئین است تا یک کارآگاه مهربان به اسم کیم چئول مین (کوون هه-هیو) و رهبر تیم «خاکستری» (لی جونگ هیون) که با دستکشهای سیاه رنگ و مدل موهای نامتقارنش که زخمی را از برخورد نزدیک و شخصی با یک انگل پنهان میکند، چهرهای نیرومند و ترسناک را نشان میدهد.
در مجموع باید گفت «انگل؛ خاکستری» یک اقتباس آزادانۀ درجهیک از یک مانگای خیالانگیز و جذاب است؛ سریالی که اکشن، ترس و معما را در چارچوبی از بازیهای نیرومند و همدلیبرانگیز و جلوههای بصری بینقص به مخاطب ارائه میکند.
۲۲۰۵۷